امروز ،

تمام قهوه ام را بالا آوردم ،

دست هایم را خط خطی کردم ،

کمی کتاب خواندم و 

تصمیم گرفتم یک فاشیست باشم . 

در اتاق را کوبیدم ، 

به دست های خودم . 

جوری که هر دو خونی شدند ،

کلی فیلم اعصاب خوردکن گرفتم ،

و تمام سعیم را کردم که 

برای کسی عاشقانه بنویسم 

و یا کمی گریه کنم ..

اما خب ، باز هم شکست خوردم ..

امروز ، 

روز بهتری بود ؛

اتفاقات بیشتری افتاد .

فردا ،

 شاید کمونسیم را امتحان کردم ..